یکی از دوستان توی یه پیام خواسته بودن که در مورد دخترها و پسرها هم مطلب بنویسم . ما هم گوش به حرف و در عین حال دچار کمبود موضوع (البته این روزها ، چیزی که زیاده موضوعه قابل بحثه ! اما اعصاب پولادین می خواد که ...)! کاملا از پیشنهاد دوست خوبم که هم اسم خودم هم هست استقبال می کنم . سعی می کنم طی چندتا پست نظرات شخصی خودم رو در مورد مسئله ((دخترها و پسرها)) بنویسم . خب ، این مباحث فکر میکنم برای هرکسی جالب و البته مفید باشه . اولین چیزی که به ذهنم می رسه که اهمیتش هم خیلی زیاده ، بحث روابط بین دخترها و پسرها و در زیر مجموعه این بحث ، موضوع تفکیک هوس و دوست داشتن حقیقیه !
قبل از باز کردن موضوع لازم می دونم که یک بار دیگه تاکید کنم که این مطلب ، نظر شخصی من در مورد این موضوعه و فقط و فقط به عنوان نظر یک دختر 17 ساله قابل استناده و بس !
جوانان امروز و دیروز خیلی خوب می دونن که یکی از مسائلی که هر جوانی ممکنه دچار یا بهتر بگم درگیرش بشه ، مسئله علاقه به یه نفر از جنس مخالفه . اکثر جوانانی که برای اولین بار دچار اینجور احساسات می شن ، فکر می کنن که این همون عشقیه که همه ازش صحبت می کنن و اینا عاشقن و شخص مورد علاقشون معشوقه و دنیا یه گلزار تاریک پر از شمعه و ... ! در واکنش به اینجور افکار ، متاسفانه بعضی ها ، طی یک اقدام کاملا شتابزده ، موضوع رو با فرد مورد علاقشون مطرح می کنن و خب ، اون هم یه جوونه با احساسات سفید ، کم کم وارد مشغله های ذهنی ناشی از مطرح شدن علاقه می شه و ...
بعد از برقراری یک رابطه احتمالی ، فردی که فکر کرده بود عاشق شده ، کم کم دچار یه جور دلزدگی نسبت به معشوق سابقش می شه و سیر دلزگی اش انقدر سریع به تکامل می رسه که بعد از مدت خیلی کوتاهی ، حتی نمی تونه برای یک لحظه این رابطه رو تحمل کنه . حالا اون قد و بالایی که قبلا به سرو تشبیهش می کرده ، تبدیل می شه به قد نردبون ! اون خنده ای که فکر می کرد تمام خوشحالی دنیا توشه ، میشه خنده جلف !!!
و عاشق ما می مونه و یه حس تنفر و معشوق بدبخت ما می مونه و احساسات پاکی که قربانی هوس بازی شدن ....
اولین کاری که یک جوون عاقل باید در قبال حس جدیدش بکنه ، صبره . صبر ، صبر ، صبر ... برای روشن مرز دوست داشتن حقیقی و هوس این صبره که مهم ترین نقشو داره .ما حق نداریم به خاطر ارضا کردن حس علاقه خودمون ، دیگران رو ، حتی فرد مورد علاقمون رو ، درگیر کنیم .اتفاقی که در هوس می افته ، دقیقا مثل اتفاقیه که توی بعضی از نمودارهای ریاضی می افته . نموداری رو تصور کنید که در یک نقطه مثل صفر ، به طور کاملا ناگهانی به ماکسیموم مطلق می رسه و بعد از نقطه صفر هم با شیب خیلی تندی به سمت مینیموم مطلق حرکت می کنه . این اتفاقیه که تو هوس می افته ! وقتی دچار یک علاقه ناگهانی خیلی شدید به فردی از جنس مخالف شدید ، احتمال بدید که دچار هوس شدید . چون دوست داشتن پایدار طی گذشت زمان و با شناخت به دست می اد .
اگر قانون پایستگی انرژی رو صرفا موبوط به فیزیک و شیمی ندونیم ، می تونیم یه جورایی با این قانون هم بحث هوس و دوست داشتن پایدار رو توضیح بدیم . فردی که دچار هوس میشه ، توی یک بازه ی زمانی خیلی کوتاه به حد اعلا یا ماکسیموم مطلق عشق میرسه . تو این حالت تمام انرژی های پراکنده ای که نسبت به افراد مختلف داشته رو نثار کسی می کنه که فکر می کنه عاشقش شده و بعد از گذروندن نقطه ماکسیموم مطلق و حد اعلای علاقه مندی ، بعد از یه سیر دلزدگی ، با سرعت تمرکز همون انرژی هارو از معشوقش برمی داره و سعی می کنه مثل قبل دوباره روی همون افراد مختلف معطوف کنه . این اتفاق به حدی سریع می افته که مثل یک احساس دلزدگی و بعد از مدت کوتاهی تنفر ، توی وجود اون عاشق سابق نمود پیدا می کنه !
لازمه و لازمه و لازمه که برای داشتن یک زندگی مسالمت آمیز و خوشبخت هم که شده ، مرز بین احساسات مختلفمون رو تبیین کنیم !
| نوشته شده توسط عطیه ح در سه شنبه 88/4/2 و ساعت 4:37 عصر |
نظرات دیگران()