اندر احوالات خجستگی خجستگان خجسته ی سیاسی ، بر آن شدیم ، طی اقدامی بی سابقه 6 احتمال را در خصوص پایان سریال "زن احمدرضا" یا همان "رستگاران" خدمتتان ارائه دهیم .البته به خاطر نفوذ بسیار ما بین عوامل صدا و سیما و بیست و سی ، تاکید ما بیشتر روی احتمال سادس است . امید است که مفید واقع شود : احتمال اول : احمدرضا بابایی دار فانی را وداع می گوید . قبل از مراسم کفن و دفن ، خجسته ، در مصاحبه ای با بی بی سی فارسی ، هرگونه اعتراف احتمالی احمدرضا را در شب اول قبر ، در اثر فشارهای قبر و شکنجه های نکیر و منکر دانسته ، پیش آ پیش درخواست خود را مبنی بر ابطال بازجویی های نکیر و منکر ، اعلام میدارد. احتمال ثانی : احمدرضا بابایی هنوز در سی سی یو به سر می برد . عده ای از سبزپوشان مقیم مرکز در اعتراض به سبزپوش بودن کلاهبردار 8 میلیاردی ، در حالی که حامل پارچه نوشته هایی شامل ناسزاهایی خطاب به عزت الله ضرغامی می باشند ، در اقدامی وحشیانه خانه قنبرخانوم را روی سر هاشم آقا خراب می کنند . احتمال ثالث : در اواسط سریال ، با ورود "شهرام.ج" به داستان ، معلوم می شود که احمد رضا بابایی اصلا کلاهبردار نبوده و 110 میلیون پیدا شده در حساب گم و گور در مسجدی گم و گور ، هدیه ای بی چشمداشت از طرف "ش.ج" به وی بوده است . در اواخر سریال ، کاراگاه صادقی با کشف نوار گفتگوی تلفنی خجسته و "ش.ج" متوجه می شود که دست خجسته و احمدرضا و کاوه و پرویز از ابتدا در یک کاسه بوده و همه ما در تمام این مدت مچل شدگانی بیش نبوده ایم . احتمال رابع : احمدرضا بابایی دچار مرگ مغزی می شود و 500 خانوار شاکی ، در اعتراض به قبض روح صورت گرفته از سمت عزرائیل ، سی ام تیر ، همه وسائل برقی خود را از ساعت 9 با شنیدن "دینگ ، دینگ ، دینگ " اخبار به مدت 4 دقیقه روشن می کنند (و البته روی اتو خیلی تاکید می کنند !) احتمال خامس : پرویز شایسته توسط دادگاه کلاهبردار شناخته می شود . سپس ، رویا شایسته ، با استدلالی محکم ، مستدل و منطقی با افشاگری درباره اینکه پدرش داماد لرستان ، برادرش داماد مازندران ، خودش بچه کف تهران و شوهرش بنابراین داماد تهران است ، قاضی و شاکیان را کاملا متقاعد ساخته ، مشت محکمی به دهان خجسته و شوهرش می کوبد . احتمال سادس : 20 سال بعد : امروز احمدرضا بابایی به هوش آمده و در بازجوییهای صورت گرفته از سمت کاراگاه صادقی ، هی چیز و چیز چیز می کند !
| نوشته شده توسط عطیه ح در جمعه 88/5/2 و ساعت 8:38 عصر | نظرات دیگران()
|
||
| نوشته شده توسط عطیه ح در شنبه 88/3/9 و ساعت 1:1 عصر | نظرات دیگران()
|
|||||